سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت
سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

سایت رسمی و تخصصی روانشناسی

مدیر سایت مهران حکمت

اگر فرزند شما خجالتی است ،بخوانید


کودک خجالتی, خجالتی بودن فرزند, کودک کم رو

یکی از بزرگترین آرزوهای والدین آن است که کودکانشان بتوانند در جامعه به بهترین شکل ممکن حضور پیدا کنند. البته این حضور خواه ناخواه توأم می شود با ابراز نظر و عقیده کردن. حضور در جامعه یعنی بتوانیم با اعتماد به نفس واقعی، توانایی و استعدادهای پنهانی خود را به معرض نمایش بگذاریم و در برابر عقاید مخالف با خود مدیریت درستی انجام داده و به شکلی صحیح آن ها را حل و فصل کنیم.

اما برخی از کودکان قادر نیستند به راحتی در جمع حضور پیدا کنند. این کودکان با دوستان خود ارتباط صمیمی و دوستانه ای برقرار نمی کنند و به دنبال آن همیشه در اظهار نظر کردن با مشکل روبرو می شوند. والدین آن ها مدام شاکی از آنند که چرا کودک من نمی تواند حق و حقوقش را از جامعه بگیرد؟ چرا نمی تواند با اطرافیانش راحت ارتباط برقرار کند و دوست شود؟ گاهی رفتارهای این کودکان، والدینشان را به ستوه می آورد. شاید شما هم شنیده باشید که والدین اذعان می کنند کودک من توانایی های زیادی دارد اما همین که در مقابل عده ای غریبه قرار می گیرد اصلا اسم خودش را هم فراموش می کند، چه برسد به اینکه بخواهد توانایی های خود را نشان دهد. در این جا ما به چند راهکار عملی که والدین می توانند از آن برای افزایش مهارت های اجتماعی کودکشان استفاده کنند اشاره می کنیم.
 
خجالتی بودن را برچسب نکنید
یکی از اشتباهات رایجی که والدین در تربیت کودک خود مرتکب می شوند زدن برچسب کم رویی به آن هاست. هیچگاه در مقابل دیگران، کودک خود را کم رو یا خجالتی صدا نزنید. برچسب زدن این القاب شخصیت کودک را به سمت همان رفتار های قبلی خود سوق می دهد. او در ناخودآگاه خود، خود را فردی ضعیف و کم مهارت می بیند. فردی که قادر نیست با دیگران به راحتی ارتباط برقرار کرده و نهایتا فردی است که به کم رویی شناخته می شود. اگر کسی نیز در مقابل کودکتان به شما گفت فرزندتان چقدر خجالتی است، بگویید"نه باید به فرزند من زمان داده شود تا بتواند خود را با موقعیتی که در آن قرار گرفته انطباق دهد". اگر شما از آن دست والدینی هستید که خجالت کشیدن فرزند خود را مایه تمسخر و خنده قرار می دهید، بدانید که سخت در اشتباهید. گاهی برای خنده در جمع به کودکان لقب دست و پا چلفتی می دهیم. ساعاتی را با دیگران می خندیم. اما نمی دانیم که چقدر شخصیت فرزند مان را زیر پا له می کنیم و بر ناتوانایی او در برقراری ارتباط می افزاییم.

به جای کودکتان جواب ندهید
گاهی اتفاق می افتد کسی از فرزند شما سوالی می پرسد، ولی قادر نیست جواب سوال طرف مقابل را به خوبی پاسخ دهد. ممکن است در این شرایط حتی دستش را جلوی صورتش بگیرد یا خود را پشت سر شما قایم کند. در این مواقع لازم نیست شما به جای او پاسخ سوال را دهید یا حتی به جای او به خاطر پاسخ ندادنش معذرت خواهی کنید. فقط کافی است موضوع بحث را سریعا عوض کرده و او را از حالت فشار و تنش ایجاد شده خارج نمایید. یادمان باشد هر کجا که می نشینیم از نگرانی خود در رابطه با کم رویی و خجالتی بودن فرزندمان سخن نگوییم. بازگو کردن این مسئله به طور مداوم، این ذهنیت را برای فرزندمان ایجاد می کند که مشکل او بسیار مهلک و لاینحل است و از طرفی او را به خاطر عدم روابط اجتماعی صحیح اش نیز مورد مواخذه قرار ندهید.به جای سرزنش سعی کنیم که راهکارهای اساسی برایحل مشکل پیدا کنیم.
 
غمی بر غم های کودک تان نیفزایید
کودکان کم رو معمولا از طرف همسالانشان مورد تمسخر قرار می گیرند. این رفتار دوستان باعث ناراحتی و غم بزرگی برای کودک شما می شود. اگر کودکتان را ناراحت و دلشکسته دیدید با او همدردی کنید. نشان دهید ناراحتی او را درک می کنید و در کل از کودکتان در برابر رفتار دوستانش حمایت کنید. برخی والدین در این شرایط به جای همدلی کردن با کودک خود، تازه بر این موضوع بیشتر تاکید کرده و مثلا می گویند "دوستانت راست می گویند اینقدر دست و پاچلفتی هستی که از حقت نمی توانی دفاع کنی" و یا "تو چرا نمی توانی در برابر دوستانت بایستی تا آن ها هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند". والدین می توانند حتی با گفتن خاطره ای از دوران کودکی خود که مورد تمسخر دوستانشان قرار گرفته اند شرایط مشابهی را برای کودک مجسم کنند. این همدلی باعث کاهش تنش و اضطراب ناشی از تمسخر دوستانش می شود. 

مقایسه های سرزنش آمیز را کنار بگذارید
یکی دیگر از رفتارهای اشتباه والدین در قبال کم رویی و خجالت کشیدن فرزندانشان آن است که آن ها را با کودکان دیگر مورد مقایسه قرار می دهند. مثلا می گویند "ببین پسر همسایه چقدر قشنگ سلام و احوال پرسی می کند، ولی تو عرضه نداری حتی سرت را بالا بگیری. تو آخر هیچ چیزی نمی شوی". مقایسه کردن نه تنها در کودکان بلکه در بزرگسالان هم امری ناپسنده به شمار می آید، به طوری که شخصیت افراد را زیر سوال می برد.بهتر است رفتارهای پسندیده و زیبای کودک دیگر را با مهارت و ظرافت خاصی به کودک نشان داده و آن را تشویق کنید.یادمان باشد این گفتگو نباید حالت مقایسه ای و تمسخر امیز به خود بگیرد. مثلا بگویید "اون پسر بچه چه قدر قشنگ به همکلاسی خود دست داد و حالش را پرسید به نظر تو رفتارش قشنگ نبود؟".
 
کوچک ترین جرقه های ضد خجالت را تشویق کنید
تشویق کردن همیشه بهترین اهرم برای افزایش تعداد دفعات یک رفتار پسندیده محسوب می شود. هر رفتاری را که مغایر با خجالت کشیدن و کم رویی در کودکتان است مورد تشویق قرار دهید. مثلا اگر کودک تان در جمعی رفت و به بزرگتری سلام می کند به او بگویید "آفرین دخترم یا پسرم چقدر قشنگ سلام کردی" یا اگر نقاشی اش را به دوستانش نشان می دهد به او بگویید از اینکه نقاشی ات را خیلی قشنگ به دوستت نشان دادی خوشحالم.
 
زورگویی به کودک، دردی را دوا نمی کند
مواقعی که کودکتان را برای انجام دادن کاری مثلا گفتن اسمش در حضور دیگران یا نشان دادن توانایی هایش به دوستان ملزم می کنید دچار هراس و اضطراب می شود. نتیجه چنین کاری آن می شود که کودک هیچ رغبتی به نشان دادن خود نداشته باشد. وی در دفعات بعدی وقتی در چنین شرایط مشابهی قرار می گیرد، دچار ترس می شود و نشانه های کم رویی و خجالت را می توان در چهره اش دید. الزام کردن کودک علی رغم میل و خواسته او راهی مناسب برای افزایش مهارت های ارتباطی کودک نمی باشد و تنها مشکلی را بر مشکلات رفتاری کودک می افزاید.
منبع:تبیان

در این 10 موقعیت به روانشناس مراجعه کنید


آغاز زندگی مشترک,انتخاب همسر,انتخاب همسر و ازدواج

آغاز زندگی مشترک، یکی از موقعیت های دشواری است که لازم است هر فردی در این زمینه اطلاعات کافی به دست آورد.

جدای از مواقعی که هرکدام از ما دچار مشکل شده و احساس نیاز می کنیم تا با روانشناس یا مشاور تماس گرفته و از کمک های تخصصی او بهره مند شویم، موقعیت هایی وجود دارد که بهتر است در راستای پیشگیری از بروز مشکلات، قرار ملاقاتی با روانشناس داشته و یا با شرکت در کارگاه آموزشی سطح اطلاعات خود را بالا ببریم. در این مطلب قصد داریم تا ده موقعیتی را که به صورت معمول  مراجه به روانشناس می تواند از بروز مشکلات تا حد زیادی جلوگیری کند و  در رابطه با این موضوعات کمک کند و یا داشتن مسائل را کاهش دهد، به شما معرفی کنیم. با ذکر این نکته که این موقعیت ها به خودی خود آسیب رسان نیستند و مراجعه به روانشناس در این شرایط بیش از همه به منظور پیشگیری از بروز مشکلات بعدی است.

1- بلوغ و دوران نوجوانی
اینکه شما فرزندتان در سن بلوغ باشد و یا خودتان در حال طی کردن این دوران حساس هستید، تفاوتی ندارد، کسب اطلاعات درست و کامل در رابطه با این دوران می تواند کمک بزرگی برای شما بوده و احتمال بروز مشکل را کاهش دهد.

2- شکست در روابط صمیمانه
به صورت کلی در زمانی که ما در زندگی در هر زمینه ای دچار شکست می شویم، نیاز به کمک داریم تا بتوانیم خودمان را پیدا کنیم و به بازسازی دوباره زندگی خود بپردازیم. اما شاید شکست در روابط صمیمانه و به اصطلاح شکست عشقی حساسیت بیشتری دارد. نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم یادگیری مهارت هایی است که بتواند احتمال بروز شکست را برای ما کاهش داده و یا در صورت بروز چنین اتفاقاتی آسیب پذیری ما را کم کند.

3- انتخاب همسر
خوشبختانه این روزها تعداد افرادی که ترجیح می دهند تا در زمینه انتخاب همسر از تجربه مشاوران و روانشناسان استفاده کنند، رو به افزایش است. نکته مهمی که بد نیست بدانید این است که برای شرکت در کارگاه های انتخاب همسر که توسط برخی متخصصان برگزار می شود لازم نیست شما نامزده کرده و یا موردی خاص را برای ازدواج درنظر گرفته باشید، بلکه می توانید پیش از ورود جدید به بحث انتخاب همسر، با شرکت در این برنامه های آموزشی با معیارهایی که لازم است در نظر داشته باشید آشنا شوید.

4- آغاز زندگی مشترک
آغاز زندگی مشترک، یکی از موقعیت های دشواری است که لازم است هر فردی در این زمینه اطلاعات کافی به دست آورد. آشنایی زنان از دنیای مردان و نیز برعکس، از مهمترین موضوعاتی است که لازم است همسران جوان در آن زمینه اطلاعاتی به دست آورند. یادمان باشد درصد زیادی از اختلافات زناشویی به خاطر ناآشنایی همسران با ویژگی های جنس مقابل و البته آشنا نبودن با مهارت های مورد نیاز در زندگی مشترک است. البته یکی دیگر از ضرورت های آغاز زندگی مشترک، آشنایی با مهارت های لازم در زمینه روابط جنسی است.

5- بچه دار شدن و فرزندپروری
تربیت فرزند در این دوران می تواند دشواری های زیادی داشته باشد. از طرفی بعد از بچه دارشدن رابطه همسران نیز دچار نوسان می شود. آشنایی نداشتن با مدیریت مسائل پیش آمده در رابطه همسران و البته آگاهی نداشتن از مهارت های فرزندپروری می تواند تجربه شیرین بچه دار شدن را به تجربه ای استرس زا و ناراحت کننده تبدیل کند. یادمان باشد صرف انرژی برای آشنایی با مهارت های فرزندپروری یک سرمایه گذاری است که البته نتیجه آن نیز خیلی زود نمایان خواهد شد.

6- انتخاب رشته تحصیلی و شغل
آشنا شدن با استعدادها و توانمندی های فردی یکی از اهدافی است که مشاوره های شغلی می تواند در اختیار فرد بگذارد. البته قدم اول در انتخاب شغل شاید انتخاب صحیح رشته تحصیلی در دبیرستان و سپس دانشگاه باشد. با توجه به افزایش و فراوانی رشته ها و البته اهمیتی که تمایل و توانایی های فردی در این زمینه برعهده دارد، بهره  گرفتن از دانش روانشناسان می تواند کمک کند تا انتخاب بهتری داشته باشیم.

7- به سوگ نشستن برای نزدیکان
از دست دادن نزدیکان و تجربه داغدیدگی، یکی دیگر از موقعیت های دشوار زندگی است. استفاده از تجربه متخصصان در این موقعیت های دشوار می تواند کمک کند تا بهتر از این مرحله عبور کرده و عوارض کمتری را تجربه کنیم. توجه داشته باشید که غمگین شدن ولو به صورتی بسیار شدید، به خودی خود از نظر روانشناختی مشکل تلقی نمی شود، بلکه برای نمونه، طولانی شدن دوره سوگ و تغییرات نظام باورهاست که می تواند نشان دهنده لزوم مشاوره با روانشناسی باشد.

8- تغییرات میانسالی
دوران میانسالی همراه با تغییراتی است که در صورت به کار بستن شیوه های مدیریتی صحیح، می تواند عوارضی را به دنبال داشته و سلامت روان را با مخاطراتی رو به رو سازد. به صورت معمول بسیاری از افراد در این دوره سنی تصور می کنند دیگر به سنی رسیده اند که باید خودشان از عهده تمامی مسائل برآمده و از دیگران و به ویژه جوانترها کمک نگیرند. اما خوب است به این نکته توجه داشته باشیم که آگاهی یافتن از تغییرات این دوران، خود قدم بسیار مهمی در پیشگیری از مشکلات احتمالی است.

9- ازدواج فرزندان
اینکه جوانان در زمان انتخاب همسر و ازدواج به روانشناس مراجعه کنند، تا حد زیادی امر پذیرفته شده ای است، اما واقعیت این است که به نظر می رسد برای تکمیل کار لازم است تا والدین همسران جوان نیز در زمان ازدواج آنها از خدمات روانشناسی استفاده کنند. این نیاز را بیش از هر چیزی آمار شکایت از خانواده ها بابت دخالت در زندگی همسران نشان می دهد. درواقع در کشور ما یکی از دلایل مهم طلاق، دخالت خانواده ها عنوان می شود و چه بهتر که خانواده ها برای پیشگیری از بروز مشکل از خدمات تخصصی بهره بگیرند.

10- طلاق
یکی از دشوارترین موقعیت ها برای هر فردی می تواند زمانی باشد که زندگی مشترک او به شکست میانجامد. هرچند خدمات روان شناسی می تواند از بروز بسیاری از طلاق ها، به شرط استفاده صحیح و به هنگام از این خدمات جلوگیری کند، اما به هر صورت بخشی از طلاق ها اجتناب ناپذیرند. نکته مهم این است که طلاق اگرچه به معنای پایان یافتن زندگی مشترک است، اما پایان زندگی فردی افراد نبوده و آنها حق دارند بعد از طلاق نیز از زندگی خود لذت برده و انتخاب های دیگری برای زندگی خود داشته باشند. روان شناسی می تواند در برهه حساس بعد از طلاق از بروز مشکلات جلوگیری کرده و به افراد کمک کند تا بهتر با این شرایط دشوار کنار بیایند و برای زندگی خود برنامه ریزی تازه ای داشته باشند.
منبع : مجله سپیده دانایی

در را به روی عصبانیت ببندید


دلیل عصبانیت ,علت خشم,علت عصبانیت, انرژی ناشی از عصبانیت

مطمئنا علاقه ندارید عکس خود را زمانی که خشمگین هستید ببینید پس سعی کنید این لحظات را کمتر بوجود آورید.

متاسفانه افراد وقتی خشمگین هستند به تنها چیزی که فکر نمی کنند، کنترل آن است. این حس تنها زمانی تحت اختیار شما قرار می گیرد که آگاهانه در مورد علت خشم خود فکر کنید. دلیل عصبانیت شما ممکن است در یک لحظه یا در طی یک دوره زمانی بوجود آمده باشد و در یک مرحله به اوج خود رسیده باشد و شما فکر کنید هم اکنون زمان انفجار این بمب است اما قبل از منفجر کردن آن نکات زیر را در نظر داشته باشید چرا که شما یک فرد منطقی هستید.

منبع خشم خود را شناسایی کنید
از خودتان بپرسید چه چیزی شما را خشمگین کرده است؟ آیا اعمال و رفتار شخصی، شما را آزرده کرده است؟ آیا به دلیل کمبودهایتان عصبی شده اید؟ اگر شما خاستگاه خشم خود را بدانید خیلی بهتر می توانید آنرا رفع کنید. به نوعی می توان گفت شما بهترین کسی هستید که می توانید علت عصبانیت تان را پیدا کنید حتی کلید حل این مشکل اراده و توانایی شما است.

نفس عمیق بکشید
شاید بهترین کار برای زمانی که خشمگین شدید در وهله اول این است که به عواقب آن بیاندیشید. کمی فکر کنید، ممکن است چند لحظه بعد از کار خود پشیمان شده باشید اما این ناراحتی سودی نداشته باشد. با یک نفس عمیق به خودتان فرصت دهید تا در مورد تصمیمی که گرفته اید عاقلانه بیاندیشید. ساعاتی پیاده راه بروید و سعی کنید انرژی ناشی از عصبانیت تان را تخلیه کنید. سعی کنید بدون در نظر گرفتن احساسات، منطقی فکر کنید.

محترمانه رفتار کنید
در یک بحث، اظهارات شما در اینکه دیگران حق را به شما بدهند، تاثیرگذار است. طریقه برخورد شما نظر دیگران را تعیین می کند. سعی کنید هنگامی که عصبانی هستید با اطرافیانتان با احترام سخن بگویید. این امر کمک می کند تا تنش ها کاهش پیدا کند و اطرافیان مشکل شما را بهتر درک کنند.

عصبانیت کوچه بن بست افکار منطقی
به خودتان یادآوری کنید، شما قرار است مشکلات تان را حل کنید پس عصبانیت و خودخوری نمی تواند شما را در موقعیت بهتری قرار دهد، فقط مشکل را حادتر می کند. شرایط را ناامید کننده نبینید چرا که شما با جمع کردن افکارتان بهترین تصمیم را خواهید گرفت.

همه چی آرومه...
به خودتان بگویید که آرام هستید و همه چیز بر وقف مراد است. خودتان را تهییج نکنید که می خواهید بلندترین ماراتن عصبانیت را داشته باشید. خطر در کمین شماست، شما به دلیل عصبانیت زیاد نه خودتان را می بینید و نه دیگران را.

یادتان باشد عصبانی هستید
وقتی از فراز و نشیب های زندگی خسته شده اید و به زمین و زمان بد و بیراه می گویید لازم است حواس تان جمع باشد تا به دیگران القاب نامناسبی را هدیه نکنید. یادتان باشد عصبانیت شما به مرور از بین می رود اما حرفها و اعمالی که انجام داده اید در ذهن اطرافیان جا خوش می کند و ممکن است بعد از مدتی این خاطرات بد را به شما یادآور شوند، خاطراتی که مطمئنا طعم خوبی نخواهد داشت. پس بهترین کار این است ترمز رفتار ناشایست تان را بکشید.

اگر زیاد از کوره در می روید...
در آخر اینکه اگر فردی غیر قابل کنترل شده اید و زود از کوره درمی روید لازم است درمان شوید. به نوعی مشکلات را علت یابی کنید. مراجعه به مشاور می تواند به شما کمک کند، همچنین یک برنامه ورزشی روزانه موثر خواهد بود. ممکن است اگر این رفتارتان مداومت پیدا کند، تبدیل به عادت شود،کم کم خشونت های فیزیکی را در پی خواهد داشت.

خوشبخت ها این شکلی اند....


خانواده سالم و خوشبخت,خانواده سالم ,خانواده خوشبخت

حدود 7 میلیارد جمعیت در این کره ی خاکی زندگی می کند که خیلی از آنها باهم یک خانواده هستند، اما چند درصد آنها ، به معنای واقعی یک خانواده سالم و خوشبختند و احساس آرامش و شادی دارند و چند درصد آنها به خاطر بچه ها، حرف مردم و یا عدم توانایی در تنها زندگی کردن، همدیگر را تحمل کرده و ظاهرا یک خانواده اند؟


همانطور که می دانید، خانواده یک سکوی پرتاب است، پرتاب به سوی موفقیت و آرامش، همه ی شما حتما مزه ی یک روز آرامش واقعی را در کنار اعضای خانواده تان چشیده اید و از طرف دیگر، نا خوشی ها هم، پس متن زیر را بخوانید تا ببینید که چقدر خوشبختید؟

خوردن و خوابیدن
در خانواده های خوشبخت، افراد می کوشند که هر گاه امکان داشته باشد، با هم غذا بخورند یعنی آنان که حاضرند، صبر می کنند و کمی گرسنگی را تحمل می کنند تا عضو غایب برسد و در هنگام غذا خوردن با هم گفتگو کرده، به هم نگاه می کنند و غذا می خورند. مثلا مادر فرزندان را تشویق به صبر کردن برای رسیدن پدر می کند، سفره را می چیند و تزیین می کند و در هنگام حضور پدر خانواده، غذا را می کشد، آنها در حین غذا خوردن، در مورد وقایع روز صحبت می کنند، از غذا و هنر مادر تعریف و تمجید می کنند، در مورد برنامه های آینده خانواده و مشکلات صحبت و اظهار نظر می کنند و به طور کلی اوقات خوشی را در حین غذا خوردن دارند.


در حالی که در خانواده های غیرخوشبخت، هر کس هرگاه گرسنه شد، برای خودش غذا کشیده و منتظر شدن برای دیگری در کار نیست، اصلا بیشتر در بیرون از خانه غذا می خورند و  حتا از غذای خانگی خبری نیست، افزون بر آن اگر تصادفی دور میز بنشینند، یا تلویزیون نگاه می کنند یا با تلفن همراه خود مشغولند! فضای خانه را سکوت، پر می کند و مادامی که با هم هستند، تماس چشمی با هم نداشته و فضای غیرصمیمی بر آن ها حاکم می شود.


ساعت خواب و بیداری در خانواده های خوشبخت همسان و همزمان و نزدیک به هم است به طوری که زن و شوهر حدوداً همزمان به رختخواب رفته و پس از کمی گفتگوی شبانه ونوازش، به خواب می روند و حدوداً همزمان نیز از خواب بر می خیزند. در صورتی که در خانواده های غیرخوشبخت با فاصله یکی دو ساعته به رختخواب رفته و با همین فاصله نیز از خواب برمی خیزند.


در خانواده های خوشبخت به آنچه که دیگری برایشان انجام داده، توجه کرده، یادآور شده سپاس گزاری کرده و قدردانی می کنند و در خانواده های غیرخوشبخت، پیوسته این پرسش مطرح است که مگر تو برای من چه کرده ای؟

چند ویژگی دیگر
1- هر یک از انسان ها دارای یک دنیای اختصاصی و شخصی مربوط به خود می باشند. در خانواده های خوشبخت، زن و مرد پیوسته می کوشند تا با دنیای اختصاصی هم آشنا گشته و راهی به سوی آن بگشایند. در صورتی که در خانواده های غیرخوشبخت، نسبت به نزدیک شدن به دنیای اختصاصی هم بی علاقه بوده و پیوسته از آن دور می شوند.

2- در خانواده های خوشبخت به آنچه که دیگری برایشان انجام داده، توجه کرده، یادآور شده سپاس گزاری کرده و قدردانی می کنند و در خانواده های غیرخوشبخت، پیوسته این پرسش مطرح است که مگر تو برای من چه کرده ای؟ به طوری که می توان گفت در خانواده های خوشبخت افراد پیوسته از یکدیگر شاکر و سپاس گزارند و در خانواده های غیرخوشبخت ناراضی و طلب کار و این مطلب در آن جا زیاد شنیده می شود، «تو هیچ کاری تا حالا برای من نکرده ای»، یا «تو فقط به فکر خودت بوده ای».

3- در خانواده های خوشبخت، پاسخ به درخواست ها معمولاً؛ حتماً، چشم، خوب، یا کوششم را خواهم کرد یا هر کاری از دستم بر آید، و تو از طرف من مطمئن باش می باشد ولی پاسخ در خانواده های غیرخوشبخت معمولاً نه، نمی دانم، از من ساخته نیست، حالا ببینم، فکر نمی کنم که بتوانم و از من بر نمی آید یا اگر توانستم، خواهد بود.

4- در خانواده های خوشبخت «ما» به عنوان مالکیت جمعی، حتی در زمینه بدهکاری و گرفتاری ها به کار می رود مانند خانه ما، ماشین ما، بدهی ما، دوستان ما، دردسرهای ما، بچه های ما و در خانواده های غیرخوشبخت بیشتر واژه های «من» در زمینه های گوناگون به کار گرفته می شود. همچون ماشین من، خانه من، حساب من، بچه من.
ان شا الله که شما جزو خانواده های خوشبخت باشید.

توهم خیانت شوهر


خیانت شوهر, زن شکاک,توهم خیانت شوهر

نه شما دیوانه اید و نه همسرتان، فقط برای این که حالتان بهتر شود، به کمک کسی نیاز دارید که بتواند روحتان را درک کند.

خوب شاید زیاد هم قابل سرزنش نباشد، زنی که شکاک است، خانمی که توهم خیانت از جانب همسر و تنها شدن دارد، زنی که احساس بازنده شدن می کند، این یک بیماری است، یک بیماری که به روح و روان مربوط می شود و البته رویداد های اجتماعی هم به آن دامن می زند و آتش آن را شعله ور تر می سازد، درست مثل آدمی که سرما خورده و در معرض هوای آلوده و سرد قرار می گیرد، در معرض سریال هایی که اصلا برای نابود کردن کانون خانواده و زندگی ایرانی ساخته و طراحی شده، و خیانت در آن مثل غذا خوردن، عادی به نظر می رسد.


باید مداوا شود، باید به یک متخصص مراجعه شود و تحت نظر او، به درمان این خانم کمک شود، باید همراهی اش کرد، چگونه است که شما برای همسرتان که سرما خورده، آب پرتقال می گیرید، شلغم می پزید و برایش سوپ مهیا می کنید، برای مداوای یک زن شکاک هم باید همراهش باشید، نه این که با بی توجهی و یا ادامه دادن روال عادی زندگیتان، به بیماری او دامن زده و نهایتا برای جدایی، اقدام کنید!

مراجعه به یک روانشناس خبره
نه شما دیوانه اید و نه همسرتان، فقط برای این که حالتان بهتر شود، به کمک کسی نیاز دارید که بتواند روحتان را درک کند. کسی که روح و روان انسان ها را می شناسد و تاکنون مشکلات زیادی از زوج های جوان را حل کرده، به او مراجعه کنید و نه از حرف این و آن بترسید و نه از هزینه ها، اصلا قرار نیست که گزارش کارهایتان را به همه ی فامیل و دوست و آشنا بدهید و لزومی ندارد که کسی بداند که شما الان کجایید.


هزینه پزشک هم که مثل هزاران خرج زندگی که شاید لزومی نداشته باشد، مثل هزینه آرایشگاه و یا خرید لباس و وسیله ای که احتیاجی به آن ندارید، می توانید از آنها بزنید و در عوض عمر زندگی مشترکتان را طولانی و با آرامش کنید.


شفاف سازی
شاید قدم اول برای مداوای یک زن شکاک، شفاف سازی در حد آب و آیینه است، نگذارید در رفتارتان حتی یک نقطه مبهم حضور داشته باشد، هر چه او خواست، بدهید، مثلا همسرتان در محل کارتان حضور یابد و یا تلفن همراهتان را کلا به او بسپارید و یا تا اطلاع ثانوی از رفت و آمد با کسانی که همسرتان خوش ندارد، بپرهیزید، ممکن است ابتدا کمی سخت به نظر برسد و یا تصور کنید که مضحکه دیگران بشوید، اما از سختی نهراسید که بعد از آن آسایش است و از طرف دیگر، اطرافیانی که شاید شما را مسخره کنند، آیا در هنگام تنهایی های پس از طلاق هم، همراهیتان می کنند؟ آیا بار دشوار جدایی و طلاق شما را به دوش خواهند کشید؟ پس لطفا در این یک مورد هم که شده، دیگران و حرف هایشان را به کناری نهید و به فکر احیای زندگی مشترکتان باشید.

از بین بردن عامل فساد
در دورانی که تحت نظر پزشک، به مداوای همسرتان مشغولید، سعی کنید مواردی که به شکاک بودن او دامن می زند را از اطرافش دور کنید، مثلا با دوستان و اطرافیانی که خیانت کرده اند و یا به آنها خیانت شده است، کمتر رفت و آمد کنید و آرام آرام آنها را از لیست دوستان حذف کنید، چون با دیدن آنها داغ دل همسرتان تازه شده و تمام تلاش های شما و پزشک، نقش بر آب می شود و یا سریال ها و فیلم هایی که خیانت دارد را نبینید، در عوض تا می توانید با دوستانی رفت و آمد کنید که زندگی موفق و شادی دارند و یا فیلم ها و سریال هایی ببینید که زن و شوهر داستان، تا پای مرگ هم به هم وفادارند.

ابراز احساسات
همانطور که وقتی خانمتان سرما خورده، شما مهربانتر می شوید و به او بهتر توجه دارید، در این دوران که شاید هم زمانی طول بکشد، شما باید مهربانتر شوید، از خرید کادو و گل گرفته تا تهیه شام و تعریف از زیبایی و اخلاق او و مهمتر این که احساسات خود را بر زبان آورید، این که از زندگی با او خرسندید و او را با دنیا عوض نمی کنید و فلان اخلاقو یا هنر او را خیلی دوست دارید و ...
در پایان باید گفت که حفظ کانون مقدس خانواده به مراتب پسندیده تر و آسانتر از دوران تاریک و دشوار جدایی است، پس تا می توانید زندگیتان را حفظ کنید و خود را از چاله به چاه نیندازید.