تا حالا پیش آمده که صبح وقتی چشمهایتان را باز میکنید نیم چرخی بزنید و بعد از اینکه عقربه های ساعت را با چشم نیمه باز دیدید با خود بگویید وای! باز یک روز دیگر شروع شد،چقدر غمگین و بی حوصلهام، اگر مجبور نبودم امروز هیچ کاری نمیکردم، دست و دلم به کارها نمیرود و جملاتی از این قبیل.
حال و روزی که امروزه روانپزشکان و روانشناسان از آن به عنوان افسردگی یاد میکنند. ما برای شما هفت گام پیشنهادی داریم تا اگر در چنین حالتی به سر میبرید با کمک گرفتن از آنها دوباره شادی و نشاط را به زندگی خود بازگردانید، نکاتی که فریده میرزایی، روانشناس آنها را اینگونه عنوان می کند.
قدم نخست؛ کارهای تکراری نکنید
تکراری بودن کارها و فعالیتهایی که هر روز انجام میدهید شاید نخستین دلیل برای ابتلا به این عارضه باشد. اینکه سر ساعت معینی بیدار شویم، کارهایی را انجام دهیم که دیروز، هفته گذشته و ماههای گذشته موبه مو آنها را انجام دادهایم. علاوه براین نداشتن برنامه مشخص برای روزهای هفته و حتی ساعتهای یک روز نیز میتواند دلیلی برای بروز علایم افسردگی و در نهایت مبتلا شدن به این اختلال خلق باشد. اینکه صبحها باید بیدار شد و بدون کمترین تغییری همان فعالیتهای همیشگی را انجام داد اینقدر کسل کننده و خالی از هیجان است که شاید جایی برای لبخند زدن به زندگی باقی نگذارد. ماندن در خانه برای روزهای متمادی و نداشتن رابطه با دنیا و افراد خارج از خانه هم میتواند دلیل دیگری برای این موضوع باشد.
قدم دوم؛ چه کار کنیم افسرده نباشیم؟
به طور حتم هیچ یک از ما دوست نداریم تمام طول روز را بیحوصله و کسل بگذرانیم، براین اساس گام نخست این است که خود بخواهیم از این حال و روز خلاص شویم، فکر میکنید برای قدم بعدی بهتر است از چه شروع کنیم؟ از خودمان، خانه، محیط اطراف، اعضا خانواده شاید هم از یک برنامه ریزی درست و اصولی که همه این موارد را در آن لحاظ کرده باشیم تا با اجرای مو به موی آن تمام بی حوصلگی ها را ترک و فراموش کنیم. پس اگر تا امروز حوصله نداشتید و فکر میکردید آنقدر خسته شدهاید که ترجیح میدهید در رختخواب بمانید یا دیگر علاقه ای به آنچه که هر روز باید انجام دهید، ندارید کمی صبور باشید تا با هم از پله های این نردبان بالا برویم.
قدم سوم؛ از خودم شروع میکنم
ابتدا باید از خودمان شروع کنیم. به طور مثال وقتی از خواب بیدار شدیم نفس عمیقی بکشیم، یک دم و باز دم عمیق تا ریههایمان پر از هوای تازه شود، بعد دستهایمان را کمی کش دهیم تا حس بیدار شدن در همه بدن مان جان بگیرد، یادتان باشد خنده بر هر درد بی درمان دواست پس لبخند را فراموش نکنید. اگر اتاقتان پنجره ای دارد که رو به آفتاب باز میشود از اینکه بلند شوید و پردهها را کنار بزنید تا نور داخل اتاق شود غافل نشوید. دستها و صورت خود را با آب تقریبا سرد بشویید تا خواب و کسالت از سرتان بپرد. بعد همانطور که ایستادهاید روبهروی آینه به خود بگویید امروز روز خوبی است و باید کارهای مثبت زیادی انجام بدهم.
قدم چهارم؛ چه بپوشیم؟
سعی کنید لباسی بر تن کنید که دوست دارید و از دیدن آن حس رضایت خاطر به شما دست میدهد. راحتی و داشتن احساس خوب در یک لباس میتواند تاثیر زیادی در روحیه افراد داشته باشد. رنگ هم مهم است. فراموش نکنید رنگها هم برای خود زبانی دارند که روی ما تاثیر میگذارد، پس به هیچ عنوان سراغ رنگ طوسی نروید زیرا تحقیقات نشان میدهند افراد مبتلا به اضطراب و افسردگی بیشتر با رنگ طوسی یا خاکستری ارتباط برقرار میکنند درحالی که افراد شاد تمایل به رنگ زرد دارند. از این رو توصیه میشود کمتر از رنگهای تیره استفاده کنید.
قدم پنجم؛ چی بخوریم؟
مواد غذایی که مصرف میکنید هم میتوانند به شما کمک کنند و باعث شوند احساس خوبی داشته باشید و با افسردگی بجنگید تا شاد و سرحال باشید. اگر به خوردن آجیل علاقه دارید به طور حتم خوشحال خواهید شد این جمله را بشنوید که این دسته از تنقلات نقش زیادی در شاد بودن افراد خواهند داشت.
آجیل به دلیل اینکه دارای ویتامین E، نوعی از اسید آمینه و منیزیم است میتواند شما را شاد و سرحال کند، البته آلبالو و گیلاس خشک هم به علت برخورداری از پتاسیم، منیزیم و ویتامین C استرس و افسردگی را در فرد کاهش میدهند. مرکبات هم نقش زیادی در از بین رفتن افسردگی و احساس شادی دارند.
میوههایی مانند پرتقال، لیمو و نارنگی به دلیل اینکه دارای ویتامین C هستند با کاهش هورمونهای استرسزا در بدن، باعث میشوند تا بهتر با استرس مبارزه کنید، پس مصرف آنها را فراموش نکنید. سبزیهای سبز برگ مانند کاهو، کلم و اسفناج نیز به دلیل داشتن ماده مغذی نشاط آوری به نام اسید فولیک، موجب کاهش افسردگی در افراد شده و جریان خون را به سمت مغز تسریع میکنند که این کار باعث بروز احساس شادی در فرد میشود. ماهی نیز گزینه دیگر برای شماست.
قدم ششم؛ برنامه ریزی
داشتن یک برنامه هفتگی میتواند به شما کمک زیادی کند زیرا وقتی میدانید قرار است در طول هفت روزی که در پیش رو دارید چه کارهایی را انجام دهید قادر خواهید بود که برای خود چینش زمانی تعریف شدهای داشته باشید که در آن برای هر فعالیت ساعت و تاریخ مشخصی را تعیین کنید.
به این ترتیب میدانید که چه فعالیتهایی را قرار است انجام دهید بنابراین نه وقت کم میآورید و نه کاری از قلم میافتد. برای مثال برای دیدن دوستان خود یا رفتن به سینما و پارک برنامه ریزی کنید. در طول هفته روز خاصی را برای سر زدن به دوستان و بستگان خود یا دعوت از آنان اختصاص دهید تا ساعتی را فارغ از دغدغه کارهای خانه در کنار آنان بگذرانید. در صورتی که این کار را انجام دهید به طور حتم روزهای بعدی هفته را با روحیه شاد خواهید گذراند.
قدم هفتم؛ محیط اطراف
چینش وسایل خانه به نحوی که باعث مسرت و شادی ما شود نیز یکی از راههای کاهش افسردگی است. تحقیقات نشان دادهاند که نوع قرار گرفتن وسایل خانه در کنار هم، میتواند انرژی مثبتی را به ما منتقل کند. استفاده از گل و گلدان در تزیین خانه همچنین رنگهای شاد و آرام بخش نیز میتواند موجب کاهش افسردگی و افزایش احساس شادمانی در شما شود...
دوره های درسی آخر شب، به هم خوردن روال معمول زندگی، درس خواندن ها و یادگیری های باشتاب، پرخوری یا نخوردن غذای مناسب و شب زنده داری از اتفاقات معمول دوران امتحان است.
خرداد ماه نزدیک است و باز زمان امتحانات آخر ترم فرا می رسد. بیشتر دانش آموزان عقیده دارند در ایام امتحان زمان کافی برای انجام دادن همه کارهای خویش را ندارند و برخی نیز در گیجی و آشفتگی به سر می برند. با در پیش گرفتن یک شیوه پیش گستر در زمینه خود مراقبتی، می توانید به میزان قابل توجهی از میزان استرس خویش بکاهید. با مراقبت از خویش و پایین نگاه داشتن سطح استرس، به بالا بردن بنیه و افزایش میزان انرژی و در نتیجه موفقیت بیشتر در امتحانات به خود کمک کنید.
وقتی به خود مراقبتی فکر می کنید، اولین چیزی که به فکرتان می رسد چیست؟ بیشتر ما در پاسخ، به ورزش، اصلاح عادات غذایی و خواب کافی فکر می کنیم. گرچه این عوامل بخش مهمی از مقوله خود مراقبتی را تشکیل می دهند اما جالب است بدانید سپری کردن اوقاتی با دوستان، تفریح و برقراری ارتباط با دیگران نیز در این میان اهمیت بسزایی دارند.
شاید خود مراقبتی مفهوم ساده ای داشته باشد، اما زمانی که دچار استرس هستید، فراموش کردن همین مفهوم ساده فشار زیادی را بر روی دوش شما می گذارد و سبب از دست رفتن زمان می شود. چطور میتوان از زمان، بیشتر استفاده کرد؟ با یک برنامه ریزی دقیق.
با یک برنامه ریزی جهت آماده سازی امتحان و گنجاندن زمانی برای تفریح و استراحت در جدول زمانی خویش، بهتر و راحت تر می توان طبق برنامه پیش رفته و از خود مراقبت نمود.
ایده هایی جهت خود مراقبتی:
پیاده روی یا قدم زدن بیرون از خانه
پختن شیرینی و بردن آن برای کسی که خیلی دوستش دارید (البته پس از آنکه چندتا از آنها را خودتان خوردید)
نوشیدن یک فنجان چای یا شکلات داغ
شرکت در کلاس یوگا
صحبت با کسی که خیلی دوستش دارید یا بازی با حیوان خانگی مورد علاقه تان
چرت زدن
دیدن یک فیلم با دوستان خود
بیرون رفتن برای شام
به یاد داشته باشید که خود مراقبتی یکی از عوامل مهم در مدیریت استرس محسوب می شود. علاوه بر یک برنامه درسی واقع گرایانه، تغذیه مناسب، خواب کافی و ورزش، گنجاندن تفریح را در کنار برنامه مطالعات درسی خویش فراموش نکنید. در صورت اجرای چنین برنامه ای بدون انجام شعبده بازی، به ارزش آن در دراز مدت پی خواهید برد.
تربیت و بزرگ کردن دوقلوها یا چند قلوها امری دشوار است. با این حال با رعایت چند توصیه می توان این امر را کمی آسان کرد.
داشتن فرزندان دوقلو، یکی از اتفاق های شگفت انگیز خلقت است. با این حال بچه دار شدن به ویژه اگر دوقلو هم باشند می تواند کمی باعث نگرانی والدین شود. تربیت و بزرگ کردن دوقلوها یا چند قلوها امری دشوار است. با این حال با رعایت چند توصیه می توان این امر را کمی آسان کرد.
تلاشی که در بزرگ کردن دوقلوها می کشید، ارزش دارد. زیرا آنها همیشه یک همبازی و مونس در تمامی مراحل زندگی شان خواهند داشت. آنها از سن پایین تقسیم کردن داشته هایشان را یاد خواهند گرفت.
_ به والدین توصیه می شود که تمامی برنامه های نوزادانشان را ثبت کنند. در دفترچه ای، ساعت خواب، ساعت خورد و خوراک، عوض کردن پوشاک و... را وارد کنید تا آن ها را با هم اشتباه نگیرید.
_ اگر می توانید یک خدمتکار برای کارهای منزل استخدام کنید. هر کمکی از والدین، خواهران، برادران و... را قبول کنید. توجه داشته باشید حتی اگر می توانید از پس همه کار برآیید، این کار ارزش تجربه کردن ندارد زیرا باعث خستگی مفرط شما خواهد شد.
_ هنگامی که کودکان خوابند، حتماً بخوابید و گرنه دچار خستگی مفرط خواهید شد.
_ هر از گاهی با کودکان به بیرون از منزل بروید. کودکان را در کالسکه قرار دهید.
_ احتمال بروز استرس پس از به دنیا آمدن دوقلوها وجود دارد. بنابراین اگر احساس بی قراری، تنهایی و افسردگی کردید، به پزشک مراجعه کنید.
_ با رعایت نکات یاد شده، بی گمان سال های پرماجرا و جالبی با دوقلوها خواهید داشت.
برای نسل های متمادی والدین به امید اینکه ازخودگذشتگی شان آخر کار به نفع فرزندانشان باشد، این توصیه را به جان خریده اند. خیلیها هنوز باور دارند که این تنها انتخاب والدینی است که در ازدواج خود به بن بست رسیده اند.
اما نظر من بخاطر تجربه شخصی که دارم چیز دیگری است. من که در خانواده ای پرورش یافتم که والدینم تصمیم گرفتند بخاطر ما به زندگی زناشویی تاسف برانگیز خود ادامه دهند، عقیده دیگری دارم. برای من طلاق والدین بسیار بهتر است از سالها زندگی در خانه ای که والدین مدام در حال جنگ و دعوا هستند، به همدیگر احترام نمی گذارند و بچه ها با ناراحتی و عصبانیت مداوم بزرگ میشوند. این دنیایی بود که من در آن پرورش یافتم و زخم هایی که از آن خوردم هنوز در زندگی ام باقی مانده و باقی خواهد ماند.
من باور دارم که ماندن در یک ازدواج فقط به خاطر بچه ها یک انتخاب فیزیکی است که هیچ نگاهی به درد احساسی و روانی که فرزندان متحمل میشوند ندارد. در چنین محیطی هیچ الگوی مثبتی از اینکه ازدواج چیست و چطور باید باشد برای بچه ها وجود ندارد. درواقع، حتی باعث میشود در نظر آنها ازدواج چیزی ترس آور و ناراحت کننده به نظر آید که باید از آن دوری کرد.
وقتی والدین از نظر احساسی از هم جدا شده باشند و فقط زندگی فیزیکی کنار هم داشته باشند، خوشبختی، هماهنگی، همکاری، احترام و لذت حضور نخواهد داشت. بچه ها این را احساس کرده، سردرگم میشوند و خیلی وقت ها هم خودشان را مقصر برای بدبختی والدینشان تصور می کنند. درنتیجه افرادی عصبی و مضطرب بزرگ شده و هیچ آرامشی در دوران کودکی خود تجربه نمی کنند. زخمهایی که چنین زندگی بر جای میگذارد کم از زخم های زندگی کودکانی که والدینشان از هم طلاق میگیرند ندارد.
به عقیده من، والدینی که در زندگی زناشویی خود به مشکلی می خورند که قابل حل نیست و به همین دلیل تصمیم به طلاق می گیرند انتخاب بسیار بهتری دارند و انتخاب آنها به نفع همه اعضای خانواده خواهد بود.
والدین خود من می بایست در همان ابتدای ازدواج خود از هم جدا میشدند. آنها زندگی بسیار ناخوشایندی در کنار هم داشته، احترامی برای هم قائل نبوده و فرزندان خود را در خانه ای پر از خشم، اضطراب، و مشاجرات و دعواهای مکرر بزرگ کردند.
یادم میآید که مادرم روزی از من پرسید که بهتر بود از پدرم جدا شود یا نه. من با فریاد گفتم، "نه!" من مادر و پدری مثل مادرها و پدرهای بقیه بچه ها میخواستم. با اینکه کودکی ناخوشایند و سرشار از احساس ناامنی داشتم، میترسیدم و نمیدانستم که با طلاق والدینم زندگی ام چطور خواهد شد. البته مادرم هم شهامت لازم برای این کار را نداشت و سالها به زندگی تاسف آور خود ادامه داد.
امروز که به گذشته نگاه میکنم، احساس میکنم که آن یک اشتباه بود. هیچکدام از والدین من آدمهای بدی نبودند فقط به درد هم نمیخوردند. مهارتهای ارتباطیشان بسیار ضعیف بود و هرکدام فقط دوست داشتند به هر قیمتی که شده در دعواهای بین شان پیروز شوند. البته هزینه اصلی که پرداخت کردند سلامت فرزندانشان بود. من فکر میکنم هر کدام از والدینم اگر طلاق میگرفتند، مجرد میماندند یا شریک دیگری برای زندگی خود انتخاب میکردند، زندگی به مراتب بهتر و شادتر را تجربه میکردند.
به همین دلیل بود که وقتی زندگی زناشویی خودم دچار مشکل شد، راه دیگر را انتخاب کردم. اما بخاطر تجربیات کودکی ام فهمیده بودم که در یک طلاق چه کارهایی را نباید کرد. همه تلاشم این بود که طلاقی به گفته خودم فرزندسالار داشته باشم. من و همسر سابقم با همکاری هم رابطه ای خوب بین خودمان نگه داشتیم تا پسرمان از ده سالگی تا بیست سالگی برسد. چیزی که خوشحالم میکند این است که پسرم که الان به جوانی تبدیل شده، این همکاریهای ما را تایید کرده و قدردان آن است.
خوشبختانه به وجود تجربیات تلخ کودکی هنوز به ازدواج اعتقاد دارم و بعد از شکست در ازدواج اولم، دوباره ازدواج کردم. توصیه من به والدینی که در زندگی زناشویی خود مشکل دارند این است که:
اگر والدین بلوغ و قاطعیت کافی برای کمک گرفتن از متخصص را قبل از طلاق داشته باشند میتوانند یاد بگیرند چطور به طور مثبتی دوباره با هم ارتباط برقرار کرده و تعهدشان را به ازدواج از سر بگیرند. این به نفع همه اعضای خانواده خواهد بود.
اما اگر بچه ها در یک منطقه جنگی یا سکوت و بی تفاوتی یک ازدواج مرده بزرگ میشوند، طلاق در را به سوی آینده ای سالمتر و شادتر برای بچه ها باز خواهد کرد. اما طلاق والدین همیشه یک راه حل نبوده است. برای اینکه بهترین نتیجه عاید فرزندان شود، والدین باید بعد از طلاق همکاری لازم برای مرکزیت دادن به بچه ها و اولویت دادن به سلامت روحی و روانی آنها را داشته باشند.
تلفن های همراه امروزه به بخش جدایی ناپذیری از زندگی نه تنها افراد بالغ و بلکه کودکان نیز تبدیل شده است. بر اساس آمار موجود چیزی نزدیک به 22 درصد کودکان 6 تا 9 سال ، 60 درصد کودکان 10 تا 14 ساله و 84 درصد کودکان 15 تا 18 ساله در آمریکا دارای تلفن همراه هستند. بر همین اساس آمار کودکان 8 تا 12 ساله که از تلفن همراه استفاده می کنند نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
با توجه به استفاده روز افزون از تلفن های همراه در بین کودکان و نوجوانان، بر آن شدیم تا شما را با یک سری از مسائل در مورد این وسیله ارتباطی آشنا کنیم.
استفاده از تلفن همراه در شرایط اضطراری
بدون شک یکی از بهترین فواید تلفن همراه برای کودکان و نوجوان قابلیت استفاده از تلفن همراه در شرایط اضطراری است. در شرایطی مثل دور بودن از خانه برای مدتی طولانی ، بیرون رفتن به همراه دوستان و یا سایر شرایط می توان از تلفن همراه استفاده کرد.
مشکلات حاصل از استفاده تلفن همراه:
مشکلات روحی:
بر اساس مطالعات جدید انجام شده استفاده از تلفن همراه می تواند اعتیاد آور باشد.همچین ارتباطی مستقیم بین میزان استفاده از تلفن همراه و احساس افسردگی وجود دارد. بیشتر کودکان و نوجوانانی که در زمان حال دچار افسردگی هستند از تلفن همراه به مقدار زیادی استفاده می کنند.
ضعف بینایی:
همانند کاربران کامپیوتر ، کاربران تلفن همراه که زمان زیادی را صرف فرستادن پیامک کرده و مجبورند برای دیدن عبارت بر روی صفحه و یا صفحه کلید به چشم خود فشار بیاورند و این امر به ضعیف شدن چشم ها منجر می شود.
پخش باکتری ها:
با توجه به این که ما برای صحبت با تلفن همراه آن را به دهان خود نزدیک می کنیم و بسیاری از اوقات در زمانی که تلفن همراه در نزدیکی ماست عطسه یا سرفه می کنیم. این مسئله موجب می شود تا تلفن همراه به نوعی وسیله آلوده تبدیل شود که به راحتی می تواند آلودگی را انتقال بدهد.
تومور مغزی و کاهش اسپرم:
بر اساس برخی تحقیقات انجام شده اشعه های الکترومغناطیسی موجود در تلفن های همراه باعث تشکیل تومورهای مغزی و کاهش اسپرم در مردان می شود. البته در تمامی تحقیقات انجام شده این نظریه تایید نشده است.
کم خوابی:
بسیاری از کاربران نوجوان تلفن های همراه در میانه شب به خاطر دریافت کردن یک پیامک یا پاسخ به تماس از خواب بر می خیزند و اغلب دچار کم خوابی شده و در روز بعد خسته هستند.
وابستگی به تلفن همراه:
در یک تحقیق انجام شده در آمریکا ، 37 درصد نوجوان کاربر تلفن همراه گفته اند که بدون تلفن همراه قادر به ادامه زندگی نیستند. همچنین مشخص شده است که بسیاری از نوجوانان ترجیح می دهند با دوستان خود از طریق تلفن رابطه داشته و کمتر همدیگر را ملاقات کنند.
دروغگویی:
همچنین مشخص شده است که چیزی نزدیک به 39 درصد از کاربران بین 18 تا 29 ساله در زمانی که از تلفن همراه استفاده می کنند در مورد مکان حضور خود دروغ می گویند.
هزینه ها:
بسیاری والدین در زمانی که صورت حساب تلفن همراه فرزندان خود را می بینند شوکه می شوند. استفاده از سرویس های مختلف ، مثل پیامهای صوتی و تصویری و همچنین اینترنت می تواند هزینه سنگینی را بر خانواده تحمیل کند.
توصیه هایی به والدین:
با فرزند خود در مورد استفاده صحیح از تلفن همراه و این که چگونه و کجا باید از آن استفاده کند صحبت کنید. به او آموزش دهید که کی ، کجا و چطور از تلفن همراه خود استفاده کند. در مورد استفاده از تلفن همراه هشدار و تاثیرات بد آن به کودک خود هشدار دهید .سعی کنید به او توضیح دهید که در صورتی که بیش از حد از تلفن همراه استفاده کند بایستی هزینه های آن را از پول توجیبی خود بپردازد